جدول جو
جدول جو

معنی دهان کژ - جستجوی لغت در جدول جو

دهان کژ
(دَ کَ)
لوش. (لغت فرس اسدی). دهن کج. کج دهان
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

کسی که نتواند اسرار خود و دیگران را حفظ کند و هرچه می شنود به دیگران بگوید
فرهنگ فارسی عمید
(دَ لَ)
دهان لغ. (یادداشت مؤلف). رجوع به دهان لغ شود
لغت نامه دهخدا
(دَ لَ)
دهان لق. مذیاع. آنکه راز نگاه داشتن نتواند. دهن دریده. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
(دَ کَ)
عمل خمانیدن دهان. (یادداشت مؤلف) ، کنایه است از لجبازی و نشان دادن مخالفت و ناسازگاری خود با کسی یا چیزی. (از یادداشت مؤلف). و رجوع به دهن کجی شود
لغت نامه دهخدا
(رَ سَمْ)
که در خفا می کشد. که با پنبه سر می برد:
چرخ نهان کش که پرده ساز خیال است
پردۀ خاقانی آشکار برافکند.
خاقانی.
سرهای گردنان به شکر می برد لبت
کآن لب نهان کش است چو گردون به دوستی.
خاقانی
لغت نامه دهخدا
(دَ نَ)
دهان خرد، (اصطلاح جانورشناسی) نام سوراخ بزرگی است در انتهای آزاد اسفنج که آب را به وسیلۀ سوراخهای بوینده می گیرد و از دهانک بیرون می ریزد. (از جانورشناسی عمومی دکتر فاطمی ص 233 و 335)
لغت نامه دهخدا
تصویری از دهان زد
تصویر دهان زد
شایعه
فرهنگ واژه فارسی سره